رفعت اگر خواهی بیا
حضرت عیسى(ع) فرمود: «لَن یلج مَلَکوتَ السموات من لَم یولَد مَرَّتین; به ملکوت آسمان ها راه نمى یابد، کسى که دو بار زاده نشود» (صدر المتألهین، اسفار اربعه، ج 8، ص 307).
دوشنبه 10/4/87 به سفارش یکی از ماهنامه های دینی ـ معرفتی کشور، قرار گفتگویی تخصصی پیرامون «مهدویت از نگاه وهابیت» با مستبصر دکتر عصام العماد داشتم. دکتر العماد چند سالی است که پس از تشرف به مذهب جعفری و در پی صدور فتوای تکفیر ایشان توسط بزرگان وهابی، مجبور به جلای وطن و توطن در ایران گردیده است. وی به همراه خانواده اش در بالاخانه ای نیمه قدیمی، در پس کوچه یکی از خیابان های اطراف میدان امام خمینی شهر مقدس قم با سطح زندگی ای پایین تر از حد متوسط و متعارف، روزگار می گذراند! حقیقتاً در ابتدای ورود به منزل و مشاهده سطح زندگی ـ عزتمندانه اما ساده ـ ایشان از این که ما ایرانیان میزبان شایسته تری برای میهمان تازه وارد خود نبودیم، احساس شرمندگی کردم. اگر چه سنّت و رویه تاریخی اعلام امامیه و علمای مکتب اهل بیت، همنوایی آنها با پایین ترین اقشار مردم بوده است اما نباید از این نکته تغافل ورزید که تعهد حوزه های شیعی و شأن زعمای نیک اندیش ام القرای جهان تشیع و وظیفه مراکز، نهادها و سازمان های علمی و فرهنگی که از فرآورده های فکری نخبگان ارزتزاق می کنند، باید بسیار فراتر از آن باشد که نسبت به تأمین مایحتاج متعارف معیشتی نخبگان بی تفاوت باشند! مجاهدان و رندان بلاکشی که نازپرودگی را رها کرده و شیوه عاشقی را به احسن وجه ادا نموده و هرگز به بهانه از دست رفتن تمام دنیای خود، چشم بر حقیقت نبسته و در سخت ترین شرایط از اظهار حق، کوتاه نیامدند! به ویژه دکتر عصام که در خانواده ای بزرگ و اصیل و از قرار معلوم متمول رشد کرده و خود از اوان جوانی دارای قدر و قیمت ویژه ای در میان اعراب سنی بوده و در همان سن و سال از بزرگترین تئوریسین های وهابیت و امید آینده آن فرقه به شمار می رفت.
و اما؛ دکتر عصام العماد یمنی الاصل و 40 ساله (متولد 1968م) است. پدرش علامه علی یحیی العماد و عمویش شیخ «عبدالرحمن العماد» بزرگترین عالم سلفی و وهابی کشور یمن است. بستگان او از پیشقراولان تبلیغ و تبیین وهابیت در یمن و منطقه هستند به طوری که علاوه بر پدر، عمو و عموزاده ها، دو خواهر او به نام های دکتر «بشری» و دکتر «هدی» العماد از اساتید معروف دانشگاهای وهابی یمن می باشند.
عصام از شش سالگی وارد مدارس وهابیت شد و در حوزات علمیه این فرقه و دیگر مدارس تحصیل و در مدارس و مساجد وهابیت یمن به فعالیت مشغول شد. وی چند سال نزد شیخ «محمد اسماعیل العمرانی» رهبر علمی وهابیت یمن که اخیرا فتوایی در وجوب کشتار شیعیان صادر کرده است، تلمذ نمود. البته دکتر عصام با حفظ احترام استادش، نامه ای محترمانه و مستدل در رد این فتوا نگاشت و از شیخ العمرانی جهت صدور این فتوا گله کرد. از دیگر اساتید او می توان از قاضی «احمد سلامه» و شیخ «عبدالرزاق الشاحذی» از عالمان بزرگ وهابی یمن نام برد و نیز از شیخ «مقبل الوادعی» از سرسخت ترین دشمنان شیعه که کتاب «الحاد الخمینی فی ارض الحرمین» را نگاشته بود. عصام سپس برای ادامه تحصیل به عربستان سفر و در مقطع دکتری از دانشکده اصول الدین دانشگاه «امام محمد ابن عبدالوهاب» در رشته علوم حدیث فارغ التحصیل شد.
در دوران تحصیل در سعودی، به حلقه درس و محفل خصوصی مفتی اعظم وهابیت شیخ «ابن باز» راه یافت و از شاگردان برجسته و نخبه و آینده دار او شد. وی پس از فارغ التحصیلی به مدت چهار سال امامت جمعه و جماعت مساجد «باب القاع»، «الاسطی»، «هایل سعید» و «الدعوه» را برعهده گرفت و در این زمان کتب مهم وهابیت از جمله کتاب التوحید محمد ابن عبدالوهاب را در این مساجد و مدارس و در رأس آنها مسجد جامع تدریس کرد.
وی در همین زمان تحت تاثیر اندیشه های سلفی ابن تیمیه(قرن هشتم) در کتاب مشهور «منهاج السنه»، کتاب ضد شیعی«الصله بین الاثنی عشریه و فرق الغلاه» (همبستگی شیعه و فرق غالی) را در دو بخش به نگارش درآورد: بخش اول درباره مطاعن حضرت علی(ع) و بخش دوم علیه عموم شیعیان! هر چند خوشبختانه دکتر عصام قبل از انتشار این کتاب، به تشیع دوازده امامی گروید و هرگز کتاب مذکور منتشر نگردید اما در ابتدای گفتگو با تأسف و ناراحتی بسیار از نگارش این کتاب، برایم گفت: « از راه دشمنی با امام علی (ع) به دوستی با حضرت رسیدم!».
دکتر عصام متخصص در علوم حدیث و رجال و تاریخ اسلام و فرق اسلامی است و کارشناس برجسته جنبش های اسلامی معاصر و شیفته شخصیت های پیشروی چون شهید سید محمد قطب و از علاقمندان اندیشه ورانی چون علامه محمد غزالی مصری (اندیشمند معاصر و منتقد علمی وهابیت که از آنها به «العقل الصحراوی؛ اندیشه بادیه نشین» تعبیر نموده است) می باشد. وی پس از استبصار، با نوشتن کتاب های پربار استدلالی و نقد از درون بنیانی ترین اندیشه های تکفیری وهابیت، و با برگزاری مناظرات متعدد (ماهواره ای، حضوری و مکتوب) با سران فرق مکتب خلفاء، بالاخص فرقه وهابیت، موفق به هدایتگری صدها و بلکه هزاران جوان جویای حقیقت به مکتب اهل بیت شد که از جمله آنها می توان از برادر، خواهر زاده و سه تن از خواهرانش که هم اکنون در شهر قم مشغول به تحصیل علوم دینی هستند، نام برد.
یکی از مهمترین مناظرات ایشان با «شیخ عثمان الخمیس»رهبر وهابیت کویت و عالمترین علمای زنده وهابی است که در طول یک سال و از طریق ماهواره صورت گرفت و سپس در یک جلد 869 صفحه ای وزیری، به نام «الزلزال» چاپ و منتشر شد. پس از این مناظرات که بااستقبال بسیار جوانان جهان عرب مواجه شد، برخی از جرائد کشورهای عربی نتیجه این گفتگوها را چنین اعلام کردند: «هزیمه فاضحه لشیخ الوهابیه فی الکویت؛ شکست مفتضحانه شیخ وهابیت کویت» (جریده صوت آل البیت فی مصر، العدد السابع و العشرون). این کتاب می تواند منبع کارآمد و به روز برای اهل تحقیق باشد.
از دیگر آثار وی می توان به کتاب «نقد الشیخ محمد ابن عبدالوهاب من الداخل» (نقد شیخ محمد ابن عبدالوهاب از درون) و نیز کتاب «المنهج الجدید و الصحیح فی الحوار مع الوهابیین» اشاره کرد که نویسنده در این اثر می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که چگونه می توان مذهب تشیّع را به وهّابیان ارائه نمود؟ این نوشته توسط مصطفی اسکندری به فارسی ترجمه و به نام «گفتگوی بی ستیز؛ گامی به سوی تفاهم» در 144 صفحه از سوی انتشارات دارالغدیر منتشر گردید.
نویسنده در «گفتگوی بی ستیز» روشی نو را در بحث با وهابیان به منظور گرویدن آنها به تشیع پی می ریزد. وی با توجه به شناخت عمیق خود از وهابیت، توجه به سه مرحله هرمی را در عرضه مکتب اهل بیت به وهابیان خاطر نشان می کند؛ مرحله اول: شناخت وابستگی و پیوند مذهب امامیه است (که در اینجا دو عامل اصلی اشتباه وهابیان در همسان پنداشتن شیعه و غلاه را مورد بررسی قرار می دهد.)، مرحله دوم: شناخت موشکافانه مذهب امامیه است(که در این بخش چهار حقیقت مهم یعنی الوهیت و پیامبری، شریعت، اهداف و اصطلاحات امامیه مورد تحلیل قرار می گیرند)و مرحله سوم: شناخت ریشه ای مذهب امامیه است(که چهار نکته اساسی مکتب اهل بیت یعنی منابع، امامت، هویت و حقیقت امامیه و دلایل پیدایش آن مورد کنکاش قرار گرفته است.) مطالعه این اثر قویم و در عین حال مجمل را ـ به خصوص ـ به جوانان پیشنهاد می کنم.
دکتر عصام در اثنای گفتگو با بنده در باره مهدویت از دیدگاه وهابیت ـ که انشاءالله به زودی توسط آن ماهنامه چاپ و منتشر می شود ـ به نکات در خور تأمل بسیاری اشاره کرد از جمله:
همه فرق و مخصوصاً فرقه وهابیت می دانند که آینده از آن شیعه دوازده امامی است؛ اما دلیل عدم پذیرش آنها این نکته است که اعتقاد به مهدویت با اعتقاد به ولایت علی بن ابی طالب گره خورده است. مشکل عمده وهابیت در سرسختی و لجاجت در پذیرش مهدویت علی رغم تأکید و تصریح فراوان نصوص و منابع دست اول آنها بر اصل و فروع مهدویت، عناد آنان با علی ابن ابیطالب و ولایت اهل بیت است! وهابیون چون نمی خواهند در مسئله ولایت، از اولیاء الله تمکین کنند، ساده ترین راه را در پاک کردن صورت مسئله دیدند و راه انکار مهدویت را در پیش گرفتند. وهابیت به شدت از آینده بیمناک است و از همین رو است که بیش از هزار رساله دکتری در دانشگاه های عربستان سعودی بر ضد مکتب اهل بیت و در تکفیر تشیع نوشته و دفاع شده است!!
شیعه و جمهوری اسلامی باید بداند که الآن طیف قابل توجهی از علمای معقول و جویای حقیقتی در مراکز وهابیت در حال رشدند که قابل انعطاف و تعامل می باشند. گام بزرگی که اینان جدیدا در مسئله مهدویت برداشتند و پیروزی مهمی را برای تفکر امامیه به ارمغان داشت، این بود که 39 نفر از بزرگان علمای وهابی بر اساس همان نصوص مصرح موجود در منابع روایی خود، فتوایی صادر کردند که حضرت امام المهدی(عج) امام دوازدهم است و در پی این فتوا هزاران نفر از وهابیت، شیعه شدند و آن 39 نفر ـ جز یک نفرشان ـ علی رغم فشار زیادی که برآنها وارد آمد، از این اظهار عقیده دست برنداشتند.
دکتر بهترین و شیرین ترین خاطره اش را بدون تأمل، اقرار به ولایت امیر المومنین دانست و آن را نه به اراده خود، که به عنایت و کرامت اهل بیت نسبت داد
در چشم دلبر بین ما کوته بود عرش عُلا
رفعت اگر خواهی بیا در قامت مولا ببین(کمالی)
در پایان پیشنهاد این کمترین به همه دوستان بصیر است که برای استفاده بیشتر فضای مجازی از برکات مکتب اهل بیت، پایگاه دکتر عصام العماد را به آدرس: www.esamalemad.com در وب سایت های خود لینک کنیم.
والحمد لله اولاً و آخراً
|
||
|
||
ParsiBlog.comپیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ فارسی |
<script src="http://mjmafi1.googlepages.com/clock30.js" language=javascript>>