و گاه در رگ یک حرف خیمه باید زد
اشاره:
شب 19/2/87 در منزل برادر دانشمندم، آقا سید محمد کاظم کمالی، تابلو نوشته ای تحریری، نظرم را به خود جلب کرد. دورادور و قبل از خواندنش، از خوانایی و استواری خط، فهمیدم که قلم استادم علامه حاج سید علی کمالی دزفولی اعلی الله مقامه است.
آن نوشته، چنانکه در ذیل مطالعه خواهید فرمود، نامه ای است از آن مرحوم به نوه اش سید مسعود ـ فرزند سید محمد حسین ـ و مقیم آمریکا که در پای آن، تاریخ اوایل دهه شصت شمسی ثبت است. مخاطب شناسی علامه با در نظر گرفتن جوانی و دوری نوه اش از محیط نیا و آبا و اجدادی، اهمیت انتخاب به جای نصایح و توصیه های آن مرحوم را در قالب کلمات قصار و جملات کوتاه حکمت آموز، دوچندان می کند. با خواندن این نوشته به یاد گفته استاد بهاءالدین خرمشاهی می افتم که درباره نحوه افاضه علامه کمالی می فرمود: «سخنش یا بیان مقدمات یک استدلال بود و یا کلمات قصار».
نسخه ای از آن موجزنامه نغز و پرمغز را آقا سید محمد کاظم مرحمت کرد. دریغم آمد که آن را تقدیم مخاطبان فرهیخته و جوان خود نکنم:
هو
نور چشم گرامی
پسرِ پسرم سید مسعود کمالی
ایمان به خداوند سبب اعتماد به نفس است
سعی کن کاری را که آغاز میکنی تمام کنی
همیشه و همیشه دنیا برای هنرمندان فراخ و برای بیهنران تنگ است
اگر سحرخیز نیستی یکسوم تلاش تو بیاثر است
همنشینانی انتخاب کنی که بر امتیاز تو بیفزایند
در مشکلات هراس مکن و با توکل بر خدا چارهجو باش
همیشه متعلق به اصلی هستی که فرار از آن نه امکان دارد، نه سودمند است
دوستدار و دعاگوی تو پدر بزرگت
سیدعلی کمالی
8/11/1361
|
||
|
||
ParsiBlog.comپیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ فارسی |
<script src="http://mjmafi1.googlepages.com/clock30.js" language=javascript>>