هویت غیبیه
گفتگویی عرفانی با استاد احمد عابدی(قسمت اول)
اشاره
حجتالاسلام والمسلمین دکتر احمد عابدی، از استادان سطوح عالی حوزه و دانشگاه، متولد سال 1339 شمسی در نجفآباد اصفهان است. از سال 1351 وارد حوزه علمیه قم شد و علوم حوزوی را همزمان با تحصیلات غیرحوزوی ادامه داد. سپس، محضر آیات عظام: محمد تقی بهجت فومنی، وحید خراسانی، میرزا جواد تبریزی، محمد فاضل لنکرانی، ناصر مکارم شیرازی، مرتضی حایری، جعفر سبحانی و کوکبی را در دروس خارج فقه و اصول درک کرد و بهرههای فلسفی، کلامی و عرفانی بسیاری از حکمای متأله: حسن تهرانی، انصاری شیرازی، حسن حسن زاده آملی و عبدالله جوادی آملی اندوخت.
آشنایی و یگانگی او با آیة اللّه شیخ حسن تهرانی (ره) از بزرگترین توفیقاتی بود که شامل حال او شد؛ به طوری که استاد عابدی از اوان جوانی، سالها، مقیم مَدرس خصوصی آن استاد مبرز و وارسته بود؛ استادی که هیچ گاه نه درس را تعطیل میکرد و نه در ضمن تدریس از بیان نکات نغز و پر مغز عرفانی و اخلاقی غفلت مینمود.
دکتر عابدی از سال 1356 تدریس علوم حوزوی را آغاز نمود و از سال 1377 به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت. تحصیلات دانشگاهی ایشان تا اخذ درجه دکترای فلسفه از دانشگاه تهران ادامه یافت و از سال 1369 به تدریس در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری در دروس فلسفه، کلام، عرفان و علوم و معارف قرآنی در دانشگاه موفّق گردید. استاد جهت شرکت در فعالیتهای علمی و تبلیغی، به کشورهای مختلفی عزیمت کرده است. ایشان به زبانهای عربی و انگلیسی تسلط دارد.
از جمله آثار قلمی این استاد فرزانه میتوان به این موارد اشاره کرد:1. آشنایی با بحارالانوار. 2. حاشیه الهیات تجرید (کتاب سال 1375 جمهوری اسلامی ایران). 3. حاشیه شرح اشارات. 4. مقاله «حرکت حبّی» (بهترین مقاله سال 1375 از سوی جشنواره مطبوعات). 5. مقاله «اندیشههای فلسفی امام خمینی قدسسره» (مقاله برگزیده جشنواره اشراق).
استاد از فرماندهان روحانی دوران هشت ساله دفاع مقدس با سابقه 91 ماه جبهه و مفتخر به دریافت «نشان فتح» از سوی فرماندهی معظم کلّ قوا میباشد.
اینک قسمت اول از مشروح گفتگوی بنده و دوستان ارجمندم دکتر غلامحسین گرامی و دکتر مسلم محمدی با استاد فرهیخته دکتر احمد عابدی، در باب «عرفان اسلامی» پیش روی شماست.
™ از اینکه با این همه مشغله علمی، لطف کردید و ما را برای گفتگو به حضور پذیرفتید، بسیار سپاسگزاریم. موضوعی که خدمت شما هستیم، بحث اساسی و مهم عرفان؛ با رویکرد عرفان اسلامی است. اما در ابتدا با توجه به ایام سعید نیمه شعبان که در حال سپری شدن است و در آستانه فرا رسیدن ربیع روح افزای قرآن و ماه مبارک رمضان، هستیم از حضرتعالی میخواهیم که ما را به تأملی در این دو مرکز جاذبه معنوی راهنمایی فرمایید!
? ابتدا، تشکر میکنم از تشریف فرمایی شما و ایام میلاد امام زمان(ارواحنافداه) را تبریک و تهنیت عرض میکنم و به عنوان عرض ادب به پیشگاه حضرت ولی عصر(سلام الله علیه) نکتهای درباره ایشان عرض میکنم و آن این است که شاید یکی از قدیمیترین ادیان موجود در دنیا که پیروان بسیار زیادی هم دارد، دین هندوییزم است این دین هم دارای شعبهها و انشعابات فراوانی است. در دین هندو، یک بحث مهمی است دربارة «کالکی». کالکی یا منجی موعود هندو، تقریباً شبیه همان سوشیانس زردشتیهاست. این دین هندو که خودشان معتقدند کتابهای آسمانی زیادی دارند مثل کتاب «ریگبودا» یا کتاب «مهاپارِت» یا کتاب «گیتا» یا کتاب «اُپانیشاد» که بعضی از این کتابها شاید متعلق به حدود چهار هزار سال قبل از پیامبر اسلام (ص) بوده است. نکته جالب این است که در قدیمی ترین کتابشان یعنی «ریگبودا»، بحث کالکی یا همان منجی مطرح شده است؛ یعنی نگاه دین هندو به آینده. این را برای این عرض کردم که اعتقاد به منجی موعود و در واقع اعتقاد به مهدویت و امام زمان در بین ادیان مختلف، یک اعتقاد ریشه دار و اساسی است.
™ به نظر میآید یکی از راههای بهربرداری و استفاضه بیشتر از فیوضات معنوی ماه مبارک رمضان، درک درست از ولایت و نسبت آن با رمضان و به ویژه با شب قدر است؛ مستدعی است در نسبت لیله القدر و ولایت توضیحی ارائه داده و تحلیل خود را از احادیثی که در این زمینه مورد استشهاد واقع میشوند، مانند فرمایش امام صادق(ع) به نقل از تفسیر فرات کوفی که: «من عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرک لیلة القدر» بفرمایید.
? ابتدا عرض کنم که تنها مدرک این حدیث، همین تفسیر فرات کوفی است که به نظر میآید از جهاتی از جمله سلسله سند حدیث، چندان محل اعتبار نیست. اما لازم است که رابطه شب قدر با ولایت و با حضرات معصومین (علیهم السلام) را تا حدودی تبیین کنیم. باید دانست امروز که بر طبق تقسیم ایام هفته، برای ما چهارشنبه است، اما ممکن است برای کس دیگری که همین جا نشسته، پنجشنبه یا سه شنبه باشد! در نجوم، این بحث هست و ثابت شده است. یعنی اینگونه نیست که یک زمان برای همه به یک صورت باشد، بلکه میشود که امشب برای یک نفر شب قدر باشد، برای یکی دیگر فرداشب و برای آن دیگری دو شب بعد. یک احتمال در روایات که برخی از آنها لیله القدر را شب هفدهم، یا نوزدهم، یا بیست و یکم، یا بیست و سوم، یا بسیت و هفتم میدانند از همین باب است؛ یعنی ممکن است شب قدر برای کسی نوزدهم باشد، برای کسی دیگر بیست و یکم و...
اما شب قدر یعنی چه و «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ؛ همانا ما آن را در شب قدر نازل کردیم»(قدر/1) به چه معناست؟ ابتدا میدانید که این، آیة اول سورة قدر است و قبل از آن هم که اسمی از قرآن نیست! ما همیشه این آیه را چنین ترجمه و معنا میکنیم که: ما «قرآن» را در شب قدر نازل کردیم! در حالیکه این آیه میگوید ما «آن» را در شب قدر نازل کردیم. چنانکه میدانید، حضرت امام خمینی(ره) مریدِ آیت الله العظمی شاه آبادی(ره) و در واقع خودباختة ایشان بودهاند. علت آن تعلّق این بود که حضرت امام، در جوانی، یک روز در یکی از خیابانهای قم به پیرمرد روحانیای برخورد میکند که نمیدانست کیست. امام فکر کرد که خوب است آن سئوالی را که مدتها در ذهن خود داشت را با این پیرمرد در میان بنهد؛ پس به ایشان میگوید که یک سؤال دارم: «بِسْمِاللَّهِالرَّحْمَنِالرَّحِیمِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ»؛ این «هُ» به چه بر میگردد؟
آقای شاه آبادی ـ که خدا رحمتشان کند ـ میفرمایند که این «هُ» به «هویت غیبیه» بر میگردد! اگر دقت کنید، میبینید که خودِ ضمیر هم ضمیر غایب است. این میشود که حضرت امام دست به دامن آقای شاه آبادی شد تا ببیند آن هویت غیبیه یعنی چه؟ و چنین بود که امام میشود مرید ایشان و تا آخر عمر هم این شخصیت بزرگ و تاثیرگذار را رها نکرد.
پس با این تفسیر، شب قدر شبی است که در آن هویت غیبیه نازل شد. من فقط این را عرض کردم که ببینید این بحث از کجا شروع میشود. شب قدر این است.
ما یک عالم ماده داریم و یک عالم مجردات. میدانید که شیخ اشراق به عالم ماده، «عالم ظلمت» میگوید. مجردات هم «عالم نور» میباشند. این را هم میدانید که قرآن همیشه قیامت را «روز» مینامد. هیچوقت نمیگوید «شب قیامت» عباراتی چون: یوم القیامه، یوم الحسره، یوم الندامه و... پس قیامت روز است. چرا؟ چون «یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ» (رحمن/41). الآن شما نمیدانید در این جمع، چه کسی چکاره است؛ اما در قیامت «فَکَشَفْنَا عَنْکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ» (ق/22) است. پس قیامت روز است، البته نه به معنی روزِ این دنیا؛ بلکه یعنی خوب و بد در آن کاملاً مشخص میشود. الآن هم همین سر ظهر، خورشید هست، برق هم روشن است، اما شب است! شما از دل من خبر ندارید و نیت من را نمیدانید. اساساً خصوصیت عالم ماده، ظلمت و تاریکی است.
حال اگر در «انا انزلناهُ»، شما منظور از «هُ» را قرآن بگیرید و قرآن هم در روز و سرِ ظهر بر پیامبر اسلام(ص) نازل شده باشد، درست است که بگوییم قرآن را در شب نازل کردیم؛ چون این دنیا همه اش ماده است و شب و ظلمت است. پس معنای آن آیه این است که ما قرآن را که نور بود، مجرّد بود، کلام خدا بود، در عالم ماده آوردیم که ظلمت و شب است. پس این شب، در مقابلِ روز قیامت است. در واقع کلّ دنیا، از اول تا به آخر، یک شب است؛ و چه کسی چنین شب درازی دیده است؟!
نکته دیگر که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که فرض کنید رئیس جمهور ما به یک سفر خارجی مانند چین میرود. میگویند ایشان که به چین آمده، لازم است که کلّ مردم چین را احترام کند! او میگوید که من یک میلیارد و چند صد میلیون انسان را چگونه احترام کنم؟! میگویند حالا که نمیشود یکایک آنها را ملاقات حضوری و احترام کنی، ما یک پارچه درست کرده ایم و به آن میگوییم پرچم چین، شما میتوانید این پارچه را به نیابت از مردم چین احترام کنی. پس احترام به پرچم یک کشور، نمادِ احترام به تمام مردم آن کشور است.
در واقع، من و شما که به این دنیا میآییم، باید از اول عمر دنیا تا آخر آن خدا را بپرستیم! اما اولاً ما که عمرمان اینقدر نیست که از اول تا آخر عمر دنیا، خدا را بپرستم، و تازه در همین مختصر عمری هم که داریم، آنقدر حال نداریم که خدا را بپرستیم. پس، برای دنیا یک نماد درست میکنند و میگویند که آن را به نیابت از کل دنیا عبادت کن؛ که اگر چنین کنی گویا کل دنیا را احترام و یا عبادت کرده ای. پس روشن میشود که شب قدر، نماد عمر دنیاست؛ و از آنجا که خودِ دنیا ظلمت و تاریکی بود، نمادش را هم شب گذاشته اند، نه روز.
™ پس سرّ تأکید بسیار بر احیاء شبهای نوزدهم یا بیست و یکم و یا بیست و سوم و تفاوت آن با شبهای دیگر چیست؟
? اگر دقت کنید روشن است که تنها به این پارچه میگوییم پرچم ایران؛ نه هر پارچه دیگری! شما اگر پارچة دیگری را احترام کنید، فایدهای ندارد. پس در واقع تفاوتِ این شبهای نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم با شبهای دیگر، درست مانند این است که اگر شما اینجا نماز بخوانید یا آنجا، هیچ فرقی نمیکند، اما اگر اینجا صیغه مسجدیت خوانده شد، دیگر مسجد است و از این به بعد نماز خواندن در این مکان فرق میکند. پس شب قدر، چنین چیزی است که نماد کلّ دنیاست و میگویند که شما در این شب، به جای کلّ عمرتان عبادت کنید. عمر متعارف یک انسان هم تقریبا همین «الف شهر؛ هزار ماه» یا هشتاد و سه سال است که در این سوره به آن اشاره شده است؛ «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ».
و اما در نسبتِ شب قدر با اهل بیت و ولایت معصومین (علیهم السلام) میتوان اینگونه گفت که خدا قرآن را در شب قدر نازل کرد، تأویل کنید که قرآن در خانة اهل بیت و حضرت زهرا نازل شده است. این که قرآن در خانة اهل بیت(علیهم السلام) آمده است، بدان معنی است که قرآن بدون اهل بیت قابل فهم نیست و آن «ثقلین» قابل جدایی از هم نیستند. از همین باب است عبارت «منزل الوحی» یا «مهبط الوحی» یا «مختلف الملائکه» در برخی ادعیه و زیارات مانند زیارت جامعه کبیره؛ «السلام علیک یا اهل بیت النّبوه و معدن الرساله و مختلف الملائکه و مهبط الوحی». در شعر «مدارس آیات» از دعبل خزاعی، نیز تعبیر «منزل وحی» هم آمده است. یعنی اینکه اگر کسی میخواهد قرآن و معارف آن را بگیرد، باید از طریق اهل بیت بگیرد؛ به عبارت دیگر، مهم ترین راهِ فهم قرآن، اهل بیت (علیهم السلام) و حضرت زهرا(سلام الله علیها) هستند. «إنّما یعرف القرآن من خوطب به»؛ یعنی کسی قرآن را میفهمد که قرآن به او خطاب کرده باشد. البته ولایت اهل بیت هم بدون قرآن نمیشود؛ یعنی همان عدم جدایی بین این دو.
™ با توجه به فضای روح افزای رمضان، اگر ممکن است توصیههایی جهت استفاده بیشتر از این ماه پر برکت برای مخاطبان نشریه بفرمایید.
? در مباحث عرفانی صوم که نمیتوان وارد شد؛ اما نکتهای را متذکر میشوم. دیدنِ فرشته، مخصوصاً جبرئیل (علیه السلام) چیزی است که ممکن است. این مسئله چند راه دارد. شیخ اشراق در ابتدای «حکمت الاشراق» میگوید که اگر کسی فرشته ندیده، یا اینکه تنها یکی، دوبار دیده، راضی نیستم که کتاب من را بخواند! از کسی راضی هستم این کتاب را بخواند که فرشته دیدن برایش عادی شده باشد. حضرت امام خمینی(ره) هم در جایی میگویند که من میخواستم «حکمت الاشراق» را در قم تدریس کنم، میرداماد به خوابم آمد و گفت که درس نگو. از همین جا معلوم میشود که امام خمینی (ره) که میخواسته این کتاب را درس بدهد، یقیناً چیزهایی میدیده است.
و اما یکی از راههای دیدن فرشته که قدری سخت است، این میباشد که از شب اول ماه مبارک رمضان تا شب بیست و سوم هرشب صد مرتبه سوره دخان بخواند ـ تقریباً شبی هفت ساعت طول میکشد ـ میتواند فرشته را ببیند. یک راه دیگر این است که شب بیست و سوم، 225 مرتبه این دعا را بخواند: «یا طُهرُ یا طاهِرُ یا طَهورُ یا طِیهورُ یا طَیهار»؛ که پنج اسم خداوند دربارة طهارت است. البته شرایطی هم دارد که حتماً باید رو به قبله در سجده باشد، حتماً با وضو باشد، حتماً شکم نه پُر باشد و نه خالی. البته در دعاها وقتی میگویند دعایی را در سجده بگویید و کمی زیاد است، در این موارد میتوان رو به قبله، در همان حالت نشسته، مهر را به پیشانی گذاشت و دعا را خواند.
|
||
|
||
ParsiBlog.comپیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ فارسی |
<script src="http://mjmafi1.googlepages.com/clock30.js" language=javascript>>