چنان که بایست، بود
اندوهیادی از شهید ماموستا دکتر شیخالاسلام کردستانی
پس از چند تماس و گفتگوی تلفنی بنده از قم با ماموستا در سنندج، از آنجا که هم راضی به عزیمت ما تا کردستان نبود و هم خیال مرکز را داشت، قرارمان در تهران گذاشته شد. یکی از واپسین روزهای پاییز/ آذر 1386 در ساختمان «شورای عالی مجمع تقریب بین مذاهب اسلامی» واقع در خیابان طالقانی تهران، منتظر ما بود. رأس ساعت مقرر به همراه فاضل ارجمند حجت الاسلام علی محمدپور و دو تن دیگر از همکاران، برای برگزاری نشست به حضور رسیدیم. با عالمی گشاده رو، خلیق، مبادی آداب و بر خلاف تصور، به زی و حتی شمایل علمای امامیه، مواجه شدیم که با «بشر وجه[1]»، ما را در آغوش کشید. چه میزبان مهربان و شایستهای!
از بدو ورود تا ختم گفتگو، تکیه کلامش «وحدت» و «پرهیز از تفرقه» بود. دکتر ملّا سید محمد شیخ الاسلام کردستانی (کثرالله امثاله) مفتی برجسته شافعی، دبیر شورای افتاء کردستان، منتخب اول مردم استان در مجلس خبرگان رهبری و عضو شورای عالی مجمع تقریب بین مذاهب اسلامی، نسبش ـ به مانند همه سادات حسینی منطقه کردستان ایران و عراق ـ به سید محمد زاهد، مشهور به «پیر خضر» از احفاد امام موسی کاظم(ع) میرسید و مادرش از سادات حسنی عراق بود و خود بارها در حواشی آن گفتگو، با فخر و مباهات از نسب و سیادتش سخن راند. شیخالاسلام علاوه بر درک محضر علمی پدر، از مجلس درس و بحث ملا باقر مدرس بالک، ملاعبدالکریم مدرس مشهور اربیل و دیگر علمای برجسته کرکوک، مریوان، موصل و سایر شهرهای عراق بهره برد و سپس بیش از پنجاه سال به امر تدریس و تبلیغ آموزههای وحدتآفرین دینی، در غرب ایران، مشغول شد. دکتر علاوه بر عضویت در هیأت علمی دانشگاه مذاهب اسلامی و دانشگاه آزاد اسلامی، عهدهدار امامت جماعت مسجد سید قطب سنندج نیز بود.
ملّا محمد، پیش از شروع رسمی گفتگو، به ضرورت دوری مسلمین از مناقشه و اختلاف اشاره و از لزوم ارتباط بزرگان شیعه و سنّی برای جلوگیری از افراط و تفریط جامعه، سخن راند و به عنوان نمونه، برخی از مراودات تنگاتنگ خود با علمای اعلام و حوزههای علمیه شیعه را برشمرد، از آن جمله فرمود: به دعوت [عالم فرهنگ پرور و مدافع اهل بیت] مرحوم آیت الله شیخ حسن سعید طهرانی (ره)[2] ، به مدت هفت سال در تهران اقامت و در مدرسه امام جواد (ع) به تدریس دروس حوزوی مشغول شدم. همچنین گفت: حضرت آیت الله حاج شیخ جعفر سبحانی دامت توفیقاته، بسیار به بنده لطف و عنایت دارند، چنانکه چند بار از من دعوت کردند تا در قم مستقر شوم و در حوزه علمیه تدریس نمایم که بنا به دلایلی اجابت نکردم.
در طول دیدار، بارها عظمت مقام بیبدیل عصمت کبری، فاطمه زهراء (س) و کریمه اهل البیت، فاطمه معصومه (س) بر زبانش جاری شد و هیچگاه فراموش نمیکنم که پس از گفتگو و به وقت خداحافظی، آن شهید سخنی بر زبان آورد که نشان از عمق ارادت بیشائبه و خالصانه ایشان به اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) داشت. آن مرحوم با صمیمیتی خاص دست بنده را گرفت و فرمود: خواهشی از شما دارم که در مراجعت به قم، اگر مقدورتان بود در این ایام به نیابت از بنده و خانمم، عمهام بی بی فاطمه معصومه (سلام الله علیها) را زیارت کنید! گرچه این سخن، از عالم عامل و بیداری چون ایشان، شگفت نیست، اما اعتراف میکنم که برای آن روز ما تا حدودی غیر منتظره بود.
فصل گفتگوهای مهدوی
و اما پاییز 1386، به خلاف آمد روزگار، برای ما، فصل یک رویش بود! رویش اندیشهای تازه و دراندازی طرحی نو در ماهنامه معارف. به عشق مولای غائب از نظر و با الهام از این شعر نغز و پر مغز مولوی: «خوشتر آن باشد که سرّ دلبران/ گفته آید در حدیث دیگران»، این بار گفتگوهای «بر ساحل سخنِ»مان، با لحنی دیگر در گلستان سبزاسبز مهدوی جوانه زد و در هوای دلپذیر انتظار، شکفت. «یا علی گفتیم» و طرح سلسله نشستهای بررسی«موعودگرایی در ادیان آسمانی و دیگر مذاهب اسلامی» با شرکت بزرگان و نمایندگان رسمی اقلیتهای دینی و مذهبی کشور، آغاز شد. «ماشیح؛ منجی موعود یهود» (مندرج در شماره 50 معارف) اولین ثمره این جنبش پاییزی بود که در گفتگو با دکتر یونس حمامی لالهزار، رئیس اسبق انجمن کلیمیان ایران به بار نشست.
استقبال خوانندگان فرهیخته نشریه از آن گفتگوی صمیمانه و البته عالمانه، ما را به ادامه این راه تازه در پیش گرفته، امیدوارتر کرد. در دومین منزل، جناب رمزی گرمو، اسقف اعظم کلیسای آشوری، کلدانی و کاتولیک، در کلیسای حضرت یوسف (ع) تهران پذیرای ما شد تا رهاورد آن نشست، با خاطره «بازگشت مسیح» (مندرج در شماره 51) در دل نشریه معارف به یادگار ماند.
دیگر ادامه این مسیر چندان صعب و نفسگیر نمینمود، چراکه نقشه راه در دستانمان بود و پیچ و خمهای آن، قابل پیشبینی. حسن اتفاقِ «سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی» هم از نیمه خود گذشته بود. فرصت باقیمانده، ما را بر آن داشت تا در این راستا، سلسله نشستهای خود را جهت دهیم و این بار به بازکاوی درونِ دینی مبحث مهدویت بپردازیم؛ و چنین بود که شماره 52 معارف، با موضوع بازخوانی «مهدویت از دیدگاه اهل سنت» به گفتگو با مفتی برجسته شافعی و منادی وحدت اسلامی، عالم مجاهد، شهید ماموستا دکتر ملّا سید محمد شیخالاسلام کردستانی، اختصاص یافت که با عنوان «موعود از نسل فاطمه(س) است» به چاپ رسید. البته خدای را سپاس که در ادامه این سلسله نشستها، «مهدویت از منظر وهابیّت» با حضور دکتر عصام العماد، در دو شماره با عناوین «دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند» (شماره 58) و «ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم» (شماره 59) و همچنین «موعود گرایی در آئین زرتشت» در دیدار با موبد پدرام سروش پور در دو قسمت با عناوین «سوشیانس» (شمارههای61 و 62) مورد واکاوی قرار گرفت و امید میرود که حسن ختام این مجموعه، «مهدویت از منظر امامیه» باشد که با حضور یکی از بزرگان علمی و معنوی جهان شیعه، به سرانجام رسد و علاوه بر درج در ماهنامه معارف، این مجموعه در کتابی به همین عنوان به جامعه علمی و دینی، به ویژه دانشگاهی کشور، عرضه شود.
اهل بیت(ع) مدار وحدت
دیدگاه ارادتمندانه و اعتقادی شهید شیخ الاسلام به اهل البیت (علیهم السلام)، متضمّن منطقیترین قرائت از «وحدت اسلامی» است. تأمل در نکات ذیل، راهگشا در درک بهتر مسئله مهم «وحدت» است:
1. سفارش قرآن به گفتگو با اهل کتاب و حتّی مشرکین، دیگر جایی برای تنازعات موجود میان گروههای مسلمان باقی نمیگذارد.
2. اگرچه بیگمان اختلاف فریقین در اختصاص خلافت پیامبر، بهانه نزاع امت اسلام گردید، امّا اجماع هم? گروهها و شخصیتهای منصف اسلامی بر مرجعیت علمی و تفسیری آل البیت(ع) و درک شأن و قرابت آن خاندان به حضرت ختمی مرتبت(ص)، میتواند محور وحدت مسلمین قرار گیرد، که البته شهید شیخ الاسلام در عمل از پیشگامان و پیشقراولان تحقق این حقیقت بود؛ چراکه به گواهی تاریخ، جهت گیری مکتب علمی و معنوی اهل بیت، همواره در راستای تحقق آرمان مقدّس وحدت و در خدمت حفظ مصالح مسلمین بوده است، چنانکه سخنان خلیف? دوّم و ائمّ? فرقههای اسلامی، خود بهترین شاهد این مدّعاست.
به نظر میرسد، رهبران فرق اسلامی باید به منظور تحقق همه جانبه وحدت مسلمین، به راهکارهایی چون: تقویت بنیانهای علمی و عملی مشترک، احترام به اصول و عقاید یکدیگر، تقویت روح برادری و همدلی، مدیریت بر مجموعههای خود به منظور تنش زدایی و جلوگیری از موج آفرینی جاهلان و یا معاندان، شفافیت در مواضع، حصر اختلافات فرقهای در گفتگوهای علمی (توصی? علّامه سید شرفالدین)، بستن نگاه تکفیری فرقههای اسلامی بر یکدیگر (توصی? شیخ محمود شلتوت مفتی اهل سنت و آیت الله العظمی بروجردی مرجع شیعه)، حذف مقیاسهای غیر قرآنی تفاضل (مقیاسهایی غیر از تقوا، مجاهده، ...)، پرهیز از مسائل فتنه انگیز(حذف مستفزّات)، پاسخ علمی به شبهات (البتّه شبهاتی که با حسن نیت مطرح میشوند نه با نیتِ سوء) اهتمام ویژه ورزند.
پینوشتها:
[1] . «المومن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه، اوسع شیی صدراً و اذلّ شیی نفساً»؛ نهج البلاغه، حکمت: 333..
[2] . آیت الله شیخ حسن سعید تهرانی (متولد در حدود سال 1296 ش و متوفی 1374 ش)، نواده آیت الله العظمی حاج میرزا مسیح مجتهد تهرانی، از مراجع دوره قاجار و فتوا دهنده قتل گریبایدوف سفیر کبیر روسیه در تهران بود. وی در تهران به تدریس فقه و اصول و تفسیر، وعظ و ارشاد، تألیف، چاپ و نشر کتابهای دینی و تأسیس بنای کتابخانه و مدرسه چهلستون و گنجینه قرآن پرداخت. اصول دین، خدا و مهدی، ولایت فقیه، رهاورد غدیر و دهها اثر دیگر از آثار این عالم فرزانه است. این عالم ربانی در 78 سالگی در تهران رحلت کرد و در شیخان قم دفن شد.
|
||
|
||
ParsiBlog.comپیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ فارسی |
<script src="http://mjmafi1.googlepages.com/clock30.js" language=javascript>>