قانون تفسیر
مانیفیست قرآن پژوهی نوین(1)
درآمد
اگرچه قرن هشتم و نهم هجری را باید دوران ظهور جامعترین منابع قرآن پژوهی اهل سنت ـ یعنی «البرهان» بدرالدین زرکشی و «الاتقان» جلالالدین سیوطی ـ دانست، اما همچنان جهان تشیع تا قرن حاضر چشم به راه تدوین آثاری جامع در این زمینه بود.
اوج وضعیت اسفبار مسلمانان زیر سلطه استبداد داخلی و استعمار خارجی در قرون سیزده و چهارده هجری، متفکران نواندیش و مصلحان خیراندیش حوزه های دینی را به فکر بازگشت به آموزههای اصیل و رهاییبخش اسلام واداشت. سلسله جنبان این خیزش بیداری سیدجمالالدین اسدآبادی بود که رمز پیروزی ملل ستمدیده مسلمان را در تمسک بیقید و شرط آنها به آرمانهای قرآن میدانست. وجه همت او و شاگردانش، از همه مذاهب اسلامی، تنویر افکار عمومی و تطهیر نفوس مستعد برادران شیعه و سنی برمدار بنیان مرصوص قرآن بود. شور برگرفته از شعور محمد اقبال لاهوری نیز در تکامل و ثمردهی این جریان نوپا بیتأثیر نبود؛ چراکه «بازسازی و احیای اندیشه دینی» اقبال، تداوم و تکامل طرح «بازگشت به قرآن» سید جمال بود:
گر تو می خواهی مسلمان زیستن نیست ممکن جز به قرآن زیستن
از یـک آئیـنی مسلمــان زنـده است پـیـکـر امــت ز قـرآن زنــده است
چون گهـر در رشتـه او سفتـه شـو و رنه مانند غبار آشفتـه شو[1]
اقبال قرآن را «آب حیات[2]» و «قوت اعتبار ملت[3]» می دانست و هماره مسلمانِ با نام و البته بی نشان آن روز را گوشزد می کرد:
نقش قرآن چون که بر عالم نشست نقش های پاپ و کاهـن را شکـست
فاش گویم آنچه در دل مضمر است این کتابـی نیـــست، چیز دیگر اسـت
چونکه در جان رفت جان دیگر شود جان چو دیگر شد جهان دیگر شود[4]
نهضت نوین قرآن پژوهی شیعه
هرچند در گوشه و کنار بلاد اسلامی نغمههایی همنوا با بانگ بیداری سید به گوش میرسید، اما هنوز از قلب جهان اسلام و بالاخص حوزههای رسمی شیعی ندایی جدی برنمیخاست.
هنوز، زمان «فراگستری معارف قرآن» و «استقلال علوم قرآنی» در حوزات شیعی فرا نرسیده بود؛ خاصه آنکه در زمینه بازکاوی مبادی و مبانی علم تفسیر یعنی «علوم القرآن»[5] ، کارهای به زمین مانده کم نبود. هنوز چندان که باید، شأن و جایگاه و ضرورت استقلال این علم از تفسیر ـ حداقل در جهان تشیع ـ فهمیده نمیشد. هنوز تک نگاری های تازه به ثمر رسیده شیعی در این زمینه مانند اثر ابو عبدالله زنجانی(متولد 1300 ق/ متوفی 1360 ق) با عنوان نه چندان دقیق[6] «تاریخ القرآن»، نه تنها جامعیت لازمه را نداشتند، که چنان توفیق و نمودی در جغرافیای تشیع نیز نیافتند. هنوز عمده مباحث بنیادین علوم قرآنی به صورت کلیاتی مجمل و در بهترین وجه آن به شکل مختار[7] و یا در مقدمه تفاسیر[8] و یا در ذیل تفسیر برخی آیات[9] و یا در حواشی بعضی قرآن ها[10] و یا حتی در ضمن مباحث علم اصول فقه[11] عرضه می شد.
پس از چندی، از قضا، چراغ «نهضت نوین قرآن پژوهی شیعه» همزمان در ایران و عراق روشن شد. حوزه کهنسال نجف و حوزه نوپای قم کانون این خیزش قرآنی گردید. مفسر کبیر علامه سید محمدحسین طباطبایی و شاگردان[12] برجسته ایشان در حوزه فقه محور قم، عَلَم احیای «معارف قرآن و تفسیر» را برافراشتند و سترگترین مأموریت های این نهضت را به عهده گرفتند. تفسیر عظیم «المیزان» رهاورد این نگاه ویژه و نو به قرآن بود.
و از دیگر سو، در همین اثناء فقیه بزرگ حوزه نجف، آیتالله العظمی سیدابوالقاسم خوبی (متولد 1317 ق / متوفی 1371 ش)، مقدمات و مقومات امر تفسیر را در کتابی فاخر به نام «البیان فی تفسیر القرآن» و در یک جلد عرضه کرد. گرچه نظریات قویم و پخته خویی، نوید تحولی شگرف در حوزه قرآن پژوهی می داد، اما این اثر به مانند «آلاءالرحمن» علامه محمد جواد بلاغی (متولد 1282 ق/ متوفی 1352 ق)، البته این بار نه به دلیل مرگ مفسر، که به علت فشار حوزه فقه مدار و اصول گرای عراق، روی تکامل به خود ندید و مفسر از بیم «تضحیه[13]» برای همیشه قلم را بر زمین نهاد و خاطر خود آسوده داشت! پس باز همچنان بسیاری مباحث این علم از دیدگاه شیعه مورد بررسی جدی قرار نگرفت.
در اینجا بود که شاگرد فرزانه خویی و مکتب دار این دو حوزه بزرگ، آیتالله محمد هادی معرفت (متولد 1309 ش/ متوفی 1385 ش) مقدمات ورود به آستان تفسیر را از دیدگاه شیعه به نحوی شایسته و بایسته مورد مداقه و کنکاش قرار داد. کتاب جامع «التمهید فی علوم القرآن» در شش جلد محصول این نگاه مسئولیتپذیرانه بود که موجبات فخر[14] جریان نوین قرآنپژوهی شیعه را فراهم آورد.
قانون تفسیر؛ الاتقان امروز
و اما این همه داستان نبود. در جریان اخیر قرآن پژوهی شیعی و این نهضت عظیم نوین قرآنی، باید نقش عالمان اثرگذار خارج از دو حوزه بزرگ پیشگفته را به دقت و فراست بررسی کرد؛ بالاخص نقش بدیع و جایگاه منیع قرآن پژوهان بنام مقیم تهران یعنی آیتالله سید محمود طالقانی (متولد 1289 ش / متوفی 1358 ش) و آیتالله سیدعلی کمالی دزفولی (متولد 1292 ش/ متوفی 1383 ش) را.
تهران، مرکز و نماد وضعیت ناهنجار سیاسی ـ اجتماعی آن روز ایران بود و بدیهی است که نگاه قرآنپژوهان آن دیار نیز متأثر از جو روزگار، نگاهی عینی و واقعیتگرایانه به قرآن بوده باشد. قرآن پژوهان مقیم تهران، در سیر پژوهش های خود در پی استنباط فلسفهای اجتماعی و کاربردی از آیات حیات بخش قرآن بودند و از این رو غریب نیست که در کارنامه بزرگان این حوزه، دورهای فعالیت سیاسی به چشم آید؛ چراکه ایشان روزگاری بنا به ضرورت در قامت مصلحان دینی و اجتماعی قد برافراشته بودند.
همزمان با دو حوزه بزرگ نجف و قم، حوزه تهران به عنوان قلب تنها کشور شیعی جهان اسلام، شاهد خیزشی در دو حوزه «علوم» و «معارف» قرآنی و اما به زبان فارسی، گشت. «پرتوی از قرآن» در شش جلد و به زبان فارسی، حاصل سال ها تدریس آیتالله طالقانی در جلسات منظم تفسیری تهران بود و «قانون تفسیر» و دیگر مجلدات این مجموعه فارسی [15] نیز ثمره سال ها تحقیق دقیق علامه کمالی به موازات کار صاحب «البیان» در نجف و «التمهید» در قم بود، که بی شک رهاورد این اثر سترگ را باید ارائه پاسخ هایی متقن، روشن و روان به انتظارات، نیازها و پرسش های عرصه پژوهش های بنیادین قرآنی ایران دانست. گرچه نمی توان تفسیر ناتمام «پرتوی از قرآن» را اولین گام در بسط معارف قرآنی به زبان فارسی دانست اما بی گمان کتاب پخته «قانون تفسیر» در قامت مانیفیست قرآن پژوهی نوین ایران، بستر ساز آثار جامع تری در زمینه علوم القرآن شد. جامعیت «التمهید» محصول حوزه جامعنگر قم و واقعیت ملموس «قانون تفسیر» ماحَصَل محیط واقعیتگرای تهران است. همزمانی فعالیت های مجدانه و بنیادین قرآنپژوهی آیتالله معرفت در عراق و قم و آیتالله کمالی در تهران و دزفول، قابل تأمل و شایان بررسی و تحقیق جامع تری است.
در زمانه عسر و تنگدستی تحقیقاتی از این دست، کتاب وزین و در عین حال، زلال و بیرنگ و لعاب «قانون تفسیر» چون رودخانهای آرام در بستر خود و به دور از کرّ و فرّ های معمول ـ که نشان از عمق و هیمنه اوست ـ مأموریت سترگ خود را به انجام رساند و آب حیات به ریشه نبات خشکیده پژوهش هایقرآنی ایران خوراند. بی گمان «دکترین قرآنپژوهی[16]» علامه کمالی در قامت «قانونتفسیر» و به عنوان مانیفست قرآنپژوهی نوین ایران، همان نقشی را در فضای تازه قرآنی کشور ایفا کرد که در طول تاریخ علوم القرآن، «الاتقان» درمیان عموم حوزه های اسلامی و «التمهید» در خصوص حوزههای شیعی، برعهده داشت. از این نظرگه و دیدگاه است که بزرگانی از قانون تفسیر به «الاتقان امروزی[17]» تعبیر کرده و می کنند. علامه طباطبایی نیز پس از فراغت از «المیزان»، ضرورت پرداختن به مقوله خاص علومالقرآن را حس نمود و کتاب مختصر «قرآن در اسلام» را نگاشت، اما هرگز این اثر، وزانت تفسیر المیزان را نیافت و در خور نام نامی علامه نبود.
[1] . اقبال لاهوری، محمد، میکده لاهور (کلیات فارسی)، رموز بی خودی، تصحیح محمد بقایی (ماکان)، انتشارات اقبال، اول 1382.
[2] . برخور از قرآن اگر خواهی ثبات در ضمیـرش دیده ام آب حیــات
می دهــــد ما را پیام لاتخـف می رساند بر مقام لاتخف (مثنوی مسافر)
[3] . برگ و ساز ما کتاب و حکمت است این دو قوت اعتبار ملت است (مثنوی مسافر)
[4] . اقبال لاهوری، محمد، میکده لاهور (کلیات فارسی)، رموز بی خودی، تصحیح محمد بقایی (ماکان)، انتشارات اقبال، اول 1382.
[5] . به معنای مصطلح آن یعنی «علوم حول القرآن»؛ نه به معنی «علوم للقرآن» یا «علوم فی القرآن» که شیخ طوسی قریب به هزار سال پیش با نظر به معنای اخیر ـ و در این زمانه غیر مصطلح آن ـ تفسیر خود را «التبیان الجامع لعلوم القرآن» نامید.
[6] . همچنین «تاریخ قرآن» استاد محمود رامیار (متوفی 1363).
[7]. مانند «آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن» (دو جلد/ عربی) از علامه محمد جواد بلاغی(متوفی 1312 ش) که مختاری از مباحث اصلی این علم را بسیار محققانه مورد بررسی و مداقه قرار داد.
[8] . مانند: مقدمه تفسیر «التبیان» شیخ طوسی، مقدمه تفسیر «مجمع البیان» شیخ طبرسی، مقدمه تفسیر «صافی» ملامحسن فیض کاشانی، مقدمه تفسیر «آلاءالرحمن» علامه بلاغی و مقدمه علامه شعرانی بر تفسیر «منهج الصادقین» ملا فتح الله کاشانی.
[9] . مانند علامه طباطبایی که در ذیل آیات 9-7 سوره آل عمران در جلد 3 المیزان، به طور مفصل ـ در صد صفحه ـ به مباحث تأویل، محکم و متشابه پرداخت؛ اگر چه علامه پس از المیزان به ضرورت پرداخت مستقل به این علوم پی برد و کتاب «قرآن در اسلام» را به نگارش درآورد.
[10] . به ویژه در چاپ های سنگی و اخیرآً در مؤخره ترجمه رحلی بهاء الدین خرمشاهی از قرآن.
[11] . مانند اصول فقه شیخ محمدرضا مظفر.
[12] . به ویژه صاحب تفسیر قویم «تسنیم»، حکیم متأله جوادی آملی حفظه الله.
[13] .استاد شهید مطهری در سال 1341 در یکی از سخنرانی هایش داستانی تأسف برانگیز را تعریف می کند: «یکی از فضلای خودمان در حدود یک ماه پیش مشرف شده بود به عتبات. می گفت خدمت آیت الله خویی سلّمه الله تعالی رسیدم، به ایشان گفتم: چرا درس تفسیری که سابقاً داشتید، ترک کردید؟ ... ایشان گفتند موانع و مشکلاتی هست در درس تفسیر، گفت من به ایشان گفتم: علامه طباطبایی در قم که به این کار ادامه دادند و بیشتر وقت خودشان را صرف این کار کردند، چطور شد؟ ایشان گفتند: آقای طباطبایی تضحیه کرده اند، یعنی آقای طباطبایی خودشان را قربانی کردند، از نظر شخصیت اجتماعی ساقط شدند و راست گفتند. »(مطهری، مجموعه آثار، ج 24، ص534).
[14] . ر ک: فخر آسمان قرآن پژوهی( اندوهیاد قرآن پژوه بزرگ معاصر آیت الله معرفت)، سید مجتبی مجاهدیان، روزنامه ایران، 4 بهمن 1385.
[15] . شامل «تاریخ تفسیر» و «قرآن ثقل اکبر».
[16] . دهدزی، فرید، پیرمرد چشم ماست، گلستان قرآن، ش 195، ص 12.
[17] . خرمشاهی، بهاء الدین، گلستان قرآن، شماره 149، مراسم تجلیل از استادان عبدالمحمد آیتی و سید علی کمالی دزفولی در سرای اهل قلم شانزدهمین نمایشگاه بین اللمللی کتاب تهران ، ص 22.
|
||
|
||
ParsiBlog.comپیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ فارسی |
<script src="http://mjmafi1.googlepages.com/clock30.js" language=javascript>>