• وبلاگ : سير بي سلوك ( مجاهديان )
  • يادداشت : اسفنديار يا عضنفر
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    پديده اي به نام مشايي
    دسته:يادداشت

    اسفنديار رحيم مشايي در پي تشديد موج مخالفت ها عليه انتصاب وي در سايت رسمي خود مطلبي را تحت عنوان" مخالفت با يک انتصاب ; سهم خواهي، حسادت يا ناداني " درج نموده است که هر چند از نظر عقلاي سياسي زياد دور از انتظار نبود ولي ذکر چند نکته پيرامون آن خالي از لطف نيست:

    ?) در ابتداي مقاله نويسنده مطلب شخص مشايي را عامل ايجاد تنش هايي در دولت نهم معرفي کرده است . از جمله موضع وي در قبال مردم اسرائيل - ادغام سازمان حج و زيارت در سازمان گردشگري - حضور در نشستي در ترکيه . و جالب آن که در تمام اين موارد دکتر احمدي نژاد را عامل اصلي دانسته است ! و در برخي نيز استناد به سخنان دکتر احمدي نژاد هم نموده است. "موضع در پيش گرفته شده از سوي مشايي، موضع دولت است نه موضع شخصي وي."

    هدف وي از چنين کاري گره زدن آينده سياسي خود به فرجام احمدي نژاد است . مشايي در حقيقت در يک حرکت اصطلاحا فرار به جلو عامل اصلي جهت گيري هاي خود را شخص رئيس جمهور مي داند. و در جايي ذکر مي کند که "اگر اين مواضع نادرست است که هست، از رئيس‌جمهور قطعا بدتر است تا معاون وي. کساني که احمدي‌نژاد را يکي از شايسته‌ترين‌هاي جريان اصولگرا مي‌دانند، بايد مشايي را گل ديگر اين سبد بدانند؛ يک بام و دو هوا نمي‌شود، مگر اين که بپذيريم که قصد از اين اعتراض به يکي و تعريف و تمجيد از ديگري،‌ دليل ديگري غير از دلسوزي و گريبان دريدن براي اصولگرايي داشته باشد. "

    ?) ايشان در ادامه استدلال غير منطقي خود آورده است "
    پس نتيجه اين مي‌شود که اتفاقا هماهنگ‌ترين و شايسته‌ترين و همفکر‌ترين معاون اول براي آقاي رئيس‌جمهور، مشايي است و طرفداران آقاي احمدي‌نژاد از سر دلسوزي براي اسلام و اصولگرايي نيست که با انتصاب مشايي مخالفت مي‌‌کنند، چون آنان احمدي‌نژاد را با همين فکر و مواضع براي مسئوليت بالاتر از معاون اولي،‌ يعني خود رياست‌جمهوري شايسته مي‌دانند، بلکه از سر حسادت به مشايي است يا سهم‌خواهي و يا نيات ديگري که بعدها معلوم خواهد شد."

    وي با طرح اين موضوع که احمدي نژاد نيز همفکر مشايي ست در پي تبريه خود برآمده است که امر بسيار مضحکي به نظر مي رسد. متهم کردن طيف وسيعي از صاحب نظران و عقلاي جريان اصولگرا به حسادت يا سهم خواهي نيز از ديگر مباحث غير قابل قبول در اين نوشته مي باشد.

    ?) هر چند طرح اين مطالب و استدلال هاي کودکانه از شخص وي چندان بعيد به نظر نمي رسيد ولي باعث ايجاد نگراني هاي قابل تاملي بين نخبگان و صاحب نظران خواهد گرديد نگراني هايي که فقط با عزل وي توسط شخص رئيس جمهور بر طرف خواهد شد.